داستان اسلام آوردن ابوذر (رضی ا. عنه)

مردی از حضرت امام جعفر صادق(صلوات الله علیه و آله) روایت می کند که فرمودند: آیا جریان مسلمان شدن ابوذر و سلمان را برای شما نگویم؟ مرد {از سر بی ادبی} گفت اسلام سلمان را که می دانیم اما  بگو ابوذر چگونه اسلام آورد. امام(ص) فرمودند: ابوذر در درّه سرّ، گوسفند می چرانید که گرگی از سمت راست گوسفندانش بدان ها حمله برد، ابوذر با چوبدستی خود گرگ را راند پس آن گرگ از سمت چپ بیامد و ابوذر دوباره او را راند و سپس به گرگ گفت: من گرگی پلید تر و بدتر از تو ندیده ام!! در این هنگام گرگ به سخن آمد و گفت به خدا سوگند بدتر از من مردم مکه هستند که خدای عزّ و جلّ پیامبری به سوی آنها فرستاد با آنها او را تکذیب کردند و ناسزایش گفتند. این سخن درگوش ابوذر نشست و به همسرش گفت خورجین و مشک آب و عصای مرا بیاور و سپس با پای پیاده به سوی مکه روان شد تا .




داستان جالب اسلام آوردن ابوذر

ابوذر ,اسلام ,گرگ ,سخن ,گرگی ,سلمان ,به سوی ,بدتر از ,سلمان را ,از سمت ,و سپس ,اسلام آوردن ابوذر

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدرسه تعلیم و تربیت‏ h-dorosti buyslimming mikhakezrdc حرفای یواشکی یک خانم حسابدار سلامت fatemetavakoli وبلاگ کتابخانه های عمومی بیله سوار happyschoolhh نقد و بررسی بازی های جدید و معرفی بازی ها